وسوسه های گریز

... نه اینکه راهی باشد برای رفتن بلکه جایی ست برای ماندن...

وسوسه های گریز

... نه اینکه راهی باشد برای رفتن بلکه جایی ست برای ماندن...

......

من هنــــــــــــــــوز در مورد مسائل کوچک که حق خودم می دانم با پدرم - بیشتر- و مادرم - کمتر - مشکل دارم . انتخاب ، تغییر و ریسک در ذهن آنها جایی ندارد و در ذهن من البته یک توهم است . انتخابی برای ما وجود نداشته است از ابتدا ، یک جبر محدود بود که زندگی را به آسانی سخت کرده . یک جمع محدود برای یک ذهن نامحدود ، برای مایی که در نوجوانی هزار و یک آرزو داریم و در ابتدای جوانی می فهمیم که نه رفیق . رو دست خورده ای . اگر بخواهی پی تغییر  ریسک و صد البته انتخاب بروی زندگی همین است که هست ! وقتی از دیگران انتظار داری آنها هم از تو انتظار دارند . زندگی با دیگران و برای دیگران سخت است و زندگی برای خودت و با خودت سخت تر .

مسائل روزمره و کوچک مهمترین مقوله ی زندگی ماست و اتفاقات پیش رو مهمتر . من یک چوب دو سر سوخته ام ؟ نه برادر . من هر حرفی را نمی شنوم و نمی خواهم که بشنوم . تازگیها بیشتر خودم را دوست دارم . هر کس هرچه دلش می خواهد می گوید و من ابداً به دل نمی گیرم . اصلاً گوش نمی دهم که به دل بگیرم . انتخاب کرده ام که دوست داشته باشم و دوستم داشته باشند . حالا به قول عباس معروفی در آن تماس تلفنی آخرهای اردیبهشت هرکس که نمی خواهد من مجبورش نمی کنم .

من دوست دارم خانواده ام همراهم باشند که مثلاً ازدواج پسر بزرگشان را که به روایتی عزیزتر از بقیه بود با شادی و خنده ختم به خیر شود . نه انتظار کمک دارم نه انتظار مساعدت ، حتی نمی خواهم کنارم باشند و کاری بکنند . فقط همراهم باشند نه چند بار شاید نهایتاً یک یا دوبار . حالا که همین را هم برخلاف روایت سابق دریغ می کنند و کار به فحش و فحش کاری کشیده شده است من آرام تر از همیشه نگاهی به خودم می اندازم و قدم بر می دارم . با نبودنشان چیزهایی کم می شود و دلخوریهایی پیش روست . زمان در گذر است و زندگی کوتاه . من رسم خصمانه ای ندارم . وقتی خواسته نشوم ، اصرار نمی کنم .

آدمها زود برای همدیگر رنگ می بازند . امروز قرمز و سبز باشی فردا خاکستری و سیاهی . چه پدر و پسر باشند یا هر چی .   

نظرات 1 + ارسال نظر
امیر یکشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:09 ق.ظ

امشب با وب شما آشنا شدم عالیه چون واقعا من هم همینطور ه
هستم وای خدای من مگه میشه انقدر تشابه فکری بی جواب نگذاری ممنون میشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد